آداب و سنن مردمان ایران



 

ایران در شرق با افغانستان و پاکستان؛ در شمال شرقی با ترکمنستان، در بخش میانی شمال با دریای خزر، در شمال غربی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ در غرب با ترکیه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آب‌های خلیج فارس و دریای عمان همسایه است.

 

از دید طبیعی ایران از شمال به رود اترک، دریای خزر و رود ارس، از خاور به کوه‌های هندوکش و کوه‌های باختری دره سند، از باختر به دامنه‌های باختری کوه‌های زاگرس و حوضه آبریز اروندرود و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود است. بیش از نیمی از ایران کویری و نیمه کویری است. حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی است و بخش کوچکی از ایران (شامل جلگهٔ جنوب دریای خزر و جلگهٔ خوزستان) نیز از جلگه‌های حاصلخیز تشکیل شده‌است. بلندترین کوه ایران نیز دماوند (۵۶۷۱ متر) می‌باشد. از دید جغرافیایی، غربی‌ترین شهر ایران کلیساکندی؛ شرقی‌ترین شهر جالق؛ شمالی‌ترین شهر پارس آباد؛ و جنوبی‌ترین شهر چابهار است.

افتخارات و امتیازات فرهنگی ایران

 

فرهنگ ایرانی با داشتن سنن مخصوص خود همچون تقویم خورشیدی خاص خود، از بسیاری از فرهنگهای دیگر مجزا می‌شود. در حالی که تقریباً همه کشورهای دنیا از یکی از سه تقویم میلادی (خورشیدی)، هجری قمری (بر اساس ماه)و تقویم چینی (بر اساس ماه) استفاده می‌کنند، تقویم ایرانی به عنوان یکی از دقیق ترین این تقویم‌ها با داشتن نقطه شروع بسیار دلپذیر (آغاز بهار) از نقاط برجسته فرهنگی ایران می‌باشد.

 

ایرانیان چندین بار با تأثیر گذاشتن بسیار بر روی قوم مهاجم قدرت فرهنگ خود را به رخ قوم مهاجم کشانده‌اند. تأثیر شدید فرهنگ ایرانی بر اعراب و به وجود آمدن مذهب شیعه و تأثیر بسیار بر قوم بدوی مغول انکار ناپذیر است. ایرانیان صاحب دومین زن وزیر در جهان بوده‌اند.

 


جدا از افتخارات تاریخی، فرهنگ ایرانی از دو مشخصه بارز فرهنگی برخوردار است که به این فرهنگ هویتی ممتاز می دهد. این دو مشخصه، یکی «هنر و ظرافت در لذت» و دیگری « سطح بالای هیجان در زندگی» می باشد. فرهنگ ایرانی به شدت غنی است در تولید لذت، هنر و شادی، و مملو از ظرافت هایی است که بسیاری از فرهنگهای حاکم بر کشورهای پیشرفته فاقد آن هستند. ظرافت هایی که در راستای افزایش شادی و هیجان و در نتیجه لذت بیشتر بشر از زندگی تعبیه شده اند. از این ظرافت های فرهنگی می توان به شعر و ادبیات ایرانی و شهرت و نفوذ جهانی آن و یا به جایگاه طنز و موسیقی در فرهنگ ایرانی اشاره کرد. جدا از این هنرهای تجسمی و لذت های بصری جایگاه ویژه خود را در فرهنگ ایرانی دارد. از فرش ایرانی که در همه دنیا به زیبایی معروف است تا هنرهای میناکاری ، خاتم کاری ، منبت کاری ، معرق کاری و ده ها هنر دیگر ایرانی نشانگر علاقه قابل ملاحظه ایرانیان به زیبایی و ظرافت است . یکی دیگر از سمبل‌های ظرافت فرهنگ ایرانی، غذاهای متنوع ایرانی می‌باشد. با اینکه خورشت‌های ایرانی تا حدی شبیه به بعضی از غذاهای هندی است و کباب‌های ایرانی هم دارای شباهت‌هایی به کباب‌های یونانی و عربی است، غذای ایرانی دارای بسیاری عناصر منحصر به فرد خود می‌باشد. 

 

اهمیت لذت، هنر و هیجان در فرهنگ ایرانی از بعدی دیگر هم قابل بررسی است. در حالی که یک ایرانی در ایران، به علت وجود اختلال در بسیاری از سیستم های زندگی خود، معمولاً اضطراب بالایی در زندگی خود تحمل می کند، در عوض به دلایل فراوان در زندگی خود هیجان زیادی حس می کند و کمتر دچار حس تنهایی و گوشه گیری می شود. کم بودن شاخص فردگرایی در ایران، در مقایسه با بسیاری از کشورهای مغرب زمین، جدا از اینکه حکایت از سنتی بودن بسیاری از ساختارهای فرهنگ ایرانی دارد، علامت وجود روحیه همدلی در ایرانیان است. جدا از این، بسیاری از رفتارهای آنارشی وار در فرهنگ های گرم و از جمله ایران، ریشه در روحیه هیجان جو ایرانیان دارد که از دیدگاهی به میزان بالای تابش آفتاب مرتبط است. این هیجانات به نوعی باعث افزایش نشاط در زندگی بسیاری از ایرانیان و در نتیجه کاهش افسردگی می شود.

عناصر اصلی فرهنگ ایرانی

 

نوروز و تقویم هجری شمسی: نوروز از جشن‌های باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی فلات ایران یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بخش‌های کردنشین کشورهای عراق و ترکیه و سوریه، در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هرسال برگزار می‌شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در افریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد. از جشن‌های متعددی که در ایران باستان مرسوم بوده، یا از جشن‌های اندکی که از آن عهد به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. در تقویم جلالی روز اول سال طوری تنظیم می‌شده‌است که با اعتدال ربیعی همگام شود و در نتیجه سال‌ها ۳۶۵ یا ۳۶۶ روز داشته‌اند. تقویم رسمی ایران و تقویم رسمی افغانستان بر اساس تقویم جلالی ساخته شده‌اند ولی هم طول ماه‌هایشان و هم مبدأ تاریخشان با تقویم جلالی متفاوت است. 

 



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: